محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز؛ در سومین سالروز شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، همچنان طرف داران هنرهای نمایشی در انتظار تولید اثری شاخص درباره این شخصیت بزرگ تاریخ معاصر ایران هستند. در سه سال گذشته و حتی پیش از آن، بارها به طور جسته وگریخته خبرهایی از ساخت فیلم و سریال درباره حاج قاسم منتشر میشد، اما هنوز هم جای خالی یک اثر شاخص مستند (در حد «آخرین روزهای زمستان»، ساخته محمدحسین مهدویان) یا فیلمی همه چیز تمام (شبیه به «موقعیت مهدی» به کارگردانی هادی حجازی فر) احساس میشود. در این مطلب، مروری داریم بر کارنامه هنرمندان ایرانی درباره این موضوع و زوایای گوناگون تولید فیلم و سریال با محوریت ابعاد شخصیتی شهیدسلیمانی.
شهیدحاج قاسم سلیمانی با وجود مشغلههای زیاد و ماهیت عملیاتی شغلش، همواره به سینما علاقهمند بود و شکل متعالی این هنر را ستایش میکرد. از اطرافیان حاج قاسم بسیار نقل شده است که ایشان برای دیدن آثار مهم سینمای ایران وقت میگذاشتند و درباره آنها صحبت میکردند. شهیدسلیمانی به عنوان یکی از افراد آگاه کشور درباره داعش و کسی که ماهیت فعالیتهای این گروهک تروریستی را از نزدیکترین فاصله ممکن لمس کرده بود، پس از تماشای فیلم «به وقت شام» ابراهیم حاتمی کیا، با صراحت درباره این فیلم به اظهارنظر پرداخت و محتوای این اثر را «تا حد زیادی منطبق با واقعیت» بیان کرد.
مهمترین رفتار سینمایی حاج قاسم، اما حضور بر سر صحنه فیلم ماندگار «۲۳ نفر»، ساخته مهدی جعفری، بود که با واکنشهای مثبت مردم و اصحاب رسانه همراه شد. با اکران عمومی این فیلم، شم سینمایی شهیدسلیمانی بیش از پیش برای دوستداران او روشن شد. زیرا «۲۳ نفر» یکی از فیلمهای برتر و بی ریای دوران خودش از آب درآمده بود. مجموع این موارد نشان میدهد که روحیه و منویات شهیدسلیمانی تولید یک اثر سینمایی تراز اول درباره شخصیت ایشان را ایجاب میکند؛ اتفاقی که تا امروز و پس از گذشت سه سال از شهادت ایشان، رخ نداده است.
درباره دلیل ناکافی بودن تولیدات نمایشی از زندگی و شخصیت حاج قاسم سلیمانی میتوان صدها صفحه مطلب نوشت. از زمان بربودن ساخت یک پروژه بزرگ با محوریت کسی که بیشتر عمرش را در میدان نبرد سپری کرده است، مدیریت فرهنگی ضعیف با بودجههای ناکافی و محدودیتهای امنیتی درباره اطلاعات و شخصیتهای حقیقی و... دلایل زیادی وجود دارد که نشان میدهد دست کم باید چندسال دیگر برای تماشای اثری قدرتمند درباره حاج قاسم منتظر بمانیم؛ چنان که آثار سینمایی باکیفیت درباره حاج احمد متوسلیان و شهیدباکری نیز پس از چنددهه ساخته شدند. با این همه، یک دلیل دیگر هم وجود دارد که تولید اثر درباره شهیدسلیمانی را به شدت دشوار میکند.
ماجرا از این قرار است که دراماتیزه کردن شخصیتی ذاتا دراماتیک (آن هم در مدت اندک) کاری بسیار دشوار یا حتی ناممکن است. وقتی شخصیتی واقعی در زمان حیاتش آن قدر جنبههای قهرمانانه پیدا میکند که ویدئوهای سخنان کوتاه و رفتارهای ساده اش هم واجد ارزش سینمایی میشوند، کدام کارگردان میتواند از شمایلی که بدون قرارگرفتن در قاب دوربین هم قهرمان است، قهرمانی دیگر برای سینما بسازد؟
حاج قاسم هم بیشتر از هرچیز به واسطه محبوبیت زایدالوصفش در زمان حیات و در میان بیشتر طیفهای فکری و سیاسی، به سختی میتواند در قاب تصویر جای بگیرد. از مردی حرف میزنیم که در اقدامی برنامه ریزی نشده، هنگام نماز، گل را از دست کودک میگیرد و یکی از پلانهای باشکوه ضبط شده در سالهای اخیر را بدون یک کلام دیالوگ یا یک نمای سینمایی ثبت میکند. به طبع سخت است که فیلم سازی بتواند برای این شخصیت دیالوگ بنویسد یا از او نماهای کلوزآپ و مدیوم بگیرد.
نگاهی به آثار سینمایی تولیدشده درباره شهیدسلیمانی یک بار دیگر اهمیت و منزلت سینمای مستند را به اثبات میرساند. مستند بسیار مهم است. به همین دلیل ساده که میتواند در بازه زمانی سه ساله، نزدیک به ۱۰ اثر مختلف را درباره یک شخصیت واحد بسازد؛ درحالی که سینمای داستانی در همین زمان، از تولید حتی یک اثر سینمایی درخورتوجه هم عاجز مانده است. البته بخشی از این ماجرا ناشی از مختصات مدیوم سینمای درام است که تولید اثر سینمایی با محوریت یک فرمانده جنگ را دشوار، زمان بر و پرهزینه میکند.
اما نمیتوانیم منکر این موضوع شویم که سینمای مستند (در قبال موضوعات مهم و واقعی) چابکتر از سینمای داستانی است و واکنشهای بموقع و بهتری به وقایع روز نشان میدهد. از سوی دیگر، رسالت مستندسازان نیز دیگر عامل شکوفایی آثار مستند درباره شهیدسلیمانی (در مقایسه با سینمای داستانی) است.
شمای کلی آثار ساخته شده درباره حاج قاسم نشان میدهد که مستندسازان به محتوا نگاه جدی تری دارند و واکنشهای بهتری به وقایع پیرامونشان نشان میدهند. گویی مستندسازان به طور ناخودآگاه نتوانسته اند در مواجهه با شخصیتی مانند شهیدسلیمانی فقط نظاره گر بمانند، بلکه خودشان را به تولید محتوا در این باره موظف کرده اند. این واکنش سینمای مستند به یکی از چهرههای مهم معاصر ایران، حاکی از جایگاه ممتاز سینمای مستند است که بدبختانه در کشور ما به اندازه کافی قدر آن دانسته نمیشود.
در میان مستندهای پرتعداد ساخته شده درباره شهیدسلیمانی، چند اثر بسیار خوش ساخت و مهم به چشم میخورد؛ ازجمله مستند «۷۲ ساعت» که به سه روز پایانی زندگی سردارسلیمانی و شهادت ایشان میپردازد و همچنین مستند «۳۶۰ درجه محاصره» اثر حامد هادیان که بر واقعه شکست حصر آمرلی مبتنی شده است.
از دیگر مستندهای مهم تولیدشده درباره زندگی و شخصیت شهیدسلیمانی میتوانیم به آثاری ازجمله «پرواز یک و بیست دقیقه» اثر مهدی نقویان که بر منش و اخلاق فردی حاج قاسم متمرکز است، «خاطرات آن مرد» ساخته ساسان فلاح فر با نگاهی به خاستگاه خانوادگی و بومی شهیدسلیمانی و «چند قدم آن طرف تر» به کارگردانی محمد فرج صالحی که سردارسلیمانی را از نگاه اعضای تیم حفاظتی مورد بازنمایی قرار میدهد، اشاره کنیم.
اما نکته مهم درباره این مستندها این است که هرکدام از آنها گویی قطعهای مجزا از یک پازل بزرگ هستند؛ یعنی از لحاظ لحن روایت و فرم اجرایی، مشابهت زیادی بینشان به چشم میخورد. تماشای همه این مستندها میتواند دید وسیع و عمیقی به مخاطب درباره سردارسلیمانی بدهد، اما لزوم تولید یک اثر جدید که خلاقیت در تار و پودش تنیده شده باشد، همچنان احساس میشود.
تقریبا از زمان شهادت سردارسلیمانی، گاهی خبر تازهای از تصویب و شروع پیش تولید یک فیلم یا سریال جدید با محوریت شخصیت حاج قاسم شنیده میشود، اما تا امروز هیچ کدام به پرده نقرهای نرسیده اند. در سومین سالگرد شهادت ایشان، صحبت از سه چهار عنوان اثر سینمایی یا سریالی درباره این شخصیت برجسته انقلاب اسلامی مطرح است که بیشتر آنها قرار است با عواملی از سطح دوم سینما و تلویزیون ایران ساخته شوند.
به نظر میرسد که درباره انجام این رسالت ملی در عرصه نمایش، بهترین راه هدایت کردن همه ظرفیتها به کانالی مشخص و تجمیع انرژی و بودجه برای ساخت اثری فاخر است که در حد و اندازههای شخصیت اصلی باشد و در یادها بماند. خوشبختانه سینمای ایران به تازگی تجربه موفق ساخت «موقعیت مهدی» را از سر گذرانده است که نشان میدهد صرف هزینه در کانال مطمئن و همکاری سینما و تلویزیون میتواند به تولید آثار شایان توجه و دیدنی بینجامد؛ مشروط بر اینکه کار به کاردان سپرده شود و حمایتهای لازم انجام شود.